برو دیروز بیا...

ساخت وبلاگ

 

تنها بودن قدرت می خواهد ،

و این قدرت را کسی به من داد ،

که روزی می گفت تنهایت نمی گذارم

 

برو دیروز بیا......
ما را در سایت برو دیروز بیا... دنبال می کنید

برچسب : دل تنها,بهنوش, نویسنده : بهنوش جون behnoosh-16 بازدید : 457 تاريخ : جمعه 9 آبان 1393 ساعت: 18:29

 

یــک لبخنـــدم را بسته بندی کرده ام

برای روزی که اتفاقی تـــو را می بینم

آنقدر تمـــــــــیز میخندم

که به خوشبختــــی ام حســــادت کنـــی

و من در جیب هـــایــــم

دست های خالـــی ام را فریب دهـــم

که امن ترین جای دنیـــا را انتخاب کرده انــد

 

 

برو دیروز بیا......
ما را در سایت برو دیروز بیا... دنبال می کنید

برچسب : بهنوش , لبخند, نویسنده : بهنوش جون behnoosh-16 بازدید : 443 تاريخ : جمعه 9 آبان 1393 ساعت: 18:33

پس از آفرینش آدم خدا گفت به او نازنینم: آدم با تو رازی دارم، اندکی پیش تر آی. آدم آرام و نجیب آمد پیش؛زیر چشمی به خدا مینگریست:

محو لبخند غم آلود خدا دلش انگار گریست؛ نازنینم آدم : (قطره ای اشک از چشمان خداوند چکید.)

یاد من باش که بس تنهایم،بغض آدم ترکید گونه هایش لرزید،

به خداوند گفت: ...من به اندازه ی...من به اندازه ی گلهای بهشت...نه...به اندازه ی عرش...نه...نه...به اندازه ی تنهایی هایت ای هستی من، دوست دارت هستم.

آدم کوله اش را برداشت.خسته و سخت قدم بر میداشت،راهی ظلمت پر شور زمین.

طفلکی بنده ی غمگین آدم ؛در میان لحظه ی جانگاه هبوط باز خدا شنید که گفت:

نازنینم،آدم،نه به اندازه ی تنهایی من...نه به اندازه ی عرش...نه به اندازه ی گلهای بهشت که به اندازه ی یک دانه ی گندم فقط یادم باش.

نازنینم آدم           نبری از یادم

 

 

برو دیروز بیا......
ما را در سایت برو دیروز بیا... دنبال می کنید

برچسب : بهنوش و مهشاد, نویسنده : بهنوش جون behnoosh-16 بازدید : 543 تاريخ : شنبه 19 مهر 1393 ساعت: 19:50

 

افسر ارشد ارتش اتریش.

لورل روی ریل راه میرفت.

غولا رو با قند گول میزنیم.

سمسار تو سمساریش پوست سوسمار داشت.

تاجر تو چه تجارت میکنی تو را چه به تجارت.

دستم در دبه بود دبه درش دستم بود.

لای رولت رنده لیمو رفته.

تالار تونل کانال کولر.

برو دیروز بیا......
ما را در سایت برو دیروز بیا... دنبال می کنید

برچسب : دیدی نتونستی!, نویسنده : بهنوش جون behnoosh-16 بازدید : 502 تاريخ : شنبه 19 مهر 1393 ساعت: 19:44

چرا میگن پیراهن ،نمیگن جوان اهن؟

چرا میگن ماشین نمیگن شما شین؟

وقتی مهمون اومد بگیم خوش اومدید،یا وقتی دارن میرن؟

 

برو دیروز بیا......
ما را در سایت برو دیروز بیا... دنبال می کنید

برچسب : واقعا چرا؟!, نویسنده : بهنوش جون behnoosh-16 بازدید : 485 تاريخ : شنبه 19 مهر 1393 ساعت: 19:51

  چشمی که دلی برد به تاراج           

دانی که به سرمه نیست محتاج

 

 

در این درگه که گَه گَه کَه کُه،کُه کَه شود ناگَه

مشو غره به امروزت که از فردا نه ای آگه

 

 

 خواجه نگو که من منم،من نه منم ،نه من منم

گر تو تویی و من منم،نه من منم ،من نه منم

 

 

برو دیروز بیا......
ما را در سایت برو دیروز بیا... دنبال می کنید

برچسب : بهنوش جون, نویسنده : بهنوش جون behnoosh-16 بازدید : 500 تاريخ : شنبه 19 مهر 1393 ساعت: 19:34

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه مطلب فراموش نشه...خندهخندهخنده

برو دیروز بیا......ادامه مطلب
ما را در سایت برو دیروز بیا... دنبال می کنید

برچسب : ارسال , سیما,بهنوش, نویسنده : بهنوش جون behnoosh-16 بازدید : 466 تاريخ : شنبه 19 مهر 1393 ساعت: 19:20

بیچاره قلوه سنگی که از دست کودکی به سوی پرنده ای پرتاپ می شود مانده دل کودک را بشکند یا بال پرنده را. غمناک

 

گاهی باید کم باشی تا کمبودت احساس شه،نه این که نباشی تا نبودنت عادت شه. دلخور

 

سعی کن مثل خورشید زیاد نور ندی چون همه از نورت استفاده میکنند ولی اصلا نگاهت نمی کنند.سعی کن مثل ستاره کم نور بدی تا همه تو خلوت شباشون دنبال تو بگردند.زیبا

 

لطفا به ادامه مطلب سر بزنید...چشمک

برو دیروز بیا......ادامه مطلب
ما را در سایت برو دیروز بیا... دنبال می کنید

برچسب : ارسال از ,سیما وبهنوش, نویسنده : بهنوش جون behnoosh-16 بازدید : 534 تاريخ : شنبه 19 مهر 1393 ساعت: 19:33